ارسال شده توسط سجاد در 89/12/23:: 9:46 صبح
پیامک دلتنگی،اس ام اس جدایی،مسیج دوری،اس تنهایی
توی این دنیای نکبتی کی به جز من واست دلواپسه / اینجوری نکن با من ، تو رو خدا بیا دیگه دوری بسه
* * * * * * * * * * * *
شعله محبت رو نکنه خاموش کنی / دوریم عادت بشه من رو فراموش کنی...
* * * * * * * * * * * *
دوری پایان دوستی نیست …
گاهی لطیف ترین غم دنیاست!!!
* * * * * * * * * * * *
شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت / دوریت آمد به یادم هستی ام آتش گرفت
* * * * * * * * * * * *
مُردم به خدا از غم هجران و جدایی/ ای دلبر دور از نظرم پس تو کجایی
* * * * * * * * * * * *
ماهی از بی آبی نمی میرد.بالا و پایین پریدنش را بنگر،به خاطره دوری از آب خود را میکشد!
* * * * * * * * * * * *
نوشتم حرف دل تا تو بخوانی / که چون دورم ز تو ، دردم بدانی
به غیر از تو کسی را من ندارم ، تو را تا بی نهایت دوست دارم
* * * * * * * * * * * *
عشق تک یعنی چشمه ای از جنس نور / نور یعنی یک سلام از راه دور
* * * * * * * * * * * *
بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من . . .
* * * * * * * * * * * *
آخر ای دوست نخواهی پرسید که دل از دوری رویت چه کشید ؟ سوخت در آتش و خاکستر شد وعده های تو بدادش نرسید .
* * * * * * * * * * * *
مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری / مثل یک حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری
* * * * * * * * * * * *
دورم ز تو ای خسته ی خوبان چه نویسم ، من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم ، ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد ، با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم.
* * * * * * * * * * * *
این دل منه
دیدیش؟
ندیدیش؟؟؟
حق داری آخه از دوریت یه ذره شده
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط سجاد در 89/12/23:: 9:42 صبح
--------------- زن میفرماید-----------------
همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش
در پی آ یینه بین و فال و فنجانم همش
حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست
هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟
صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود
ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش
عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش
دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش
مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم
چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش
همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا
خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش
مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب
بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش
بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این
در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش
هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب
قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش
جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما
بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش
جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش
یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش
نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه
بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش
----------------- مرد میفرماید-----------------
گفتم ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس
کاسبی ها راکد و در اوج بحرانم همش
بنده فکر پاس چک هامم نه تجدید فراش
هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش
ازدواج این روزها آن هم مجدد، ساده نیست
تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط سجاد در 89/12/23:: 9:40 صبح
مثل گل صد برگ شکوفا شده ای / چون ماه چهارده شکوفا شده ای / در آینه ی نگاه من چشم بدوز / تا دریابی چقدر زیبا شده ای .
* * * * * * * * * * * *
ای که می پرسی نشان عشق چیست / عشق چیزی جز ظهور مهر نیست / عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست / عشق یعنی جان من قربان اوست .
* * * * * * * * * * * *
فراموشت نخواهم کرد ، چرا که با وفا هستی / تو در گنجینه ی قلبم ، همیشه چون طلا هستی .
* * * * * * * * * * * *
ای دوست ما همانیم که با یاد تو مستیم هنوز / از دوری تو جام به دستیم هنوز / در خلوت خود یاد ما باش که ما / در خلوت خود یاد تو هستیم هنوز .
* * * * * * * * * * * *
اگه یه روز با تیر غم به قلبم بزنی ، تویی که می میری ! چون همیشه در قلب منی .
* * * * * * * * * * * *
دو دست گرم تو شفای مرگ من است / لبان مست تو شکوه قلب من است / کجا روم به که گویم که یک لحظه / خنده ی تو تمام آرزوی من است .
* * * * * * * * * * * *
تو بارانی ، کسی به بارون عادت نمیکنه ، هر وقت بیاد دوست داشتنیه !
* * * * * * * * * * * *
تخت سیاه قلب من پر از نوشته های توست / نیمکت چوبی دلم واسه همیشه جای توست .
* * * * * * * * * * * *
بلبلان از روی گل مستند و ما از روی دوست / دیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط سجاد در 89/12/23:: 9:39 صبح
اشعار منوچهری درمورد عید نوروز
آمد نوروز هم از بامداد / آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد / مرد زمستان و بهاران بزاد
ز ابر سیه روی سمن بوی داد / گیتی گردید چو دار القرار
روی گل سرخ بیاراستند / زلفک شمشاد بپیراستند
کبکان بر کوه به تک خاستند /بلبکان زیر و ستا خواستند
فاختگان همبر میناستند / نای زنان بر سر شاخ چنار
باز جهان خرم و خوش یافتیم / زی سمن و سوسن بشتافتیم
زلف پر یرو یان بر تافتیم / دل ز غم هجران بشکافتیم
خوبتر از بوقلمون یافتیم / بوقلمونیها در نوبهار
* * * * * * * * * * * *
شعر حافظ درمورد عید نوروز
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز / که گرد عارض بستان بنفشه دمید
بهار می گذرد دادگسترا دریاب / که رفت موسم حافظ هنوز می نچشید
* * * * * * * * * * * *
شعر فرخی سیستانی درمورد عید نوروز
چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار / پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس / بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد / حبذا باد شمال و خرما بوی بهار
بادگویی مشک سوده دارد اندر آستین / باغ گویی لعبتان جلوه دارد در کنار
ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله / نسترن لولوی لالا دارد اندر گوشوار
تا بر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل / پنجه های دست مردم سر برون کرد از جنار
راست پنداری که خلعتهای رنگین یافتند / باغهای پر نگار از داغگاه شهریار
* * * * * * * * * * * *
جامی و عید نوروز
بگشا نقاب از رخ باد بهاران
شد طرف چمن بزمگه باده گساران
شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند
رو سوی تماشای چمن لاله عذارن
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
گشتند در این باغ و گذشتند هزاران
بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت
سربسته پیامی ز دل سینه فگاران
* * * * * * * * * * * *
شعر عنصری درمورد عیدنوروز
باد نوروزی همی در بوستان بتگر شود / تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود
باغ همچون کلبه بزاز پر دیبا شود / باد همچون طبله عطار پر عنبر شود
سوسنش سیم سپید از باغ بردارد همی / باز همچون عارض خوبان زمین اخضر شود
روی بند هر زمینی حله چینی شود / گوشواره هر درختی رسته گوهر شود
چون حجابی لعبتان خورشید را بینی ز ناز / گه برون آید ز میغ و گه به میغ اندر شود
افسر سیمین فرو گیرد ز سر کوه بلند / باز مینا چشم و دیبا روی و مشکین پر شود
روز هر روزی بیفزاید چو قدر شهریار / بوستان چون بخت او هر روز برناتر شود
کلمات کلیدی :
ارسال شده توسط سجاد در 89/12/23:: 9:37 صبح
شعر طنز نوروز 90،شعر طنز خنده دار 90
خونه مون عیدا پر مهمونه
میرن مهمونا از اونا فقط
آشغالاشون به جا می مونه
کجاست اون کیوی ؟
چی شد نارنگی؟
کجا رفت اون موز؟ خدا میدونه!
جعبه خالی شیرینی هنوز
گوشه طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپز خونه
شیرینیش کجاست ؟ خدا میدونه
می رن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه
از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل خر تو گل می مونه!!
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته تو قندونه
قند نصفه ی عمو جون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه!
می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا میمونه
پسته ی خندون ، بادوم شیرین
فندق درباز مال مهمونه
پرسید زیر لب یکی با حسرت
که از این آجیل ، به غیر تخمه
واسه ما بعدها چی چی میمونه!
کلمات کلیدی :